این کتاب با عنوان Pleasures of Philosophy در سال ۱۹۵۳ نوشته شده و بحثهای فلسفی مطرح شده در آن، اغلب به تاریخ فلسفه و آراء فلاسفه محدود نشده، بلکه ویل دورانت کوشیده آن بحثها را به موضوعات روز نیز ربط دهد.
یکی از نکاتی که در این کتاب مطرح شده و هنوز هم میارزد که به آن فکر کنیم، سرنوشت تمدن است.
او به این سوال پرداخته که آیا تمدنها در طول تاریخ بارها نابود شده و دوباره از هیچ بنا میشوند؟
به عبارت دیگر، چقدر میتوان از استمرار و بقای تمدنها (Perpetuity of Civilizations) سخن گفت؟
در ادامه چند جمله از کتاب لذات فلسفه را در این زمینه میخوانیم.
تمدن یونانی نمرده است؛ بلکه صرفاً زمین و خاکی که هومر و اسکندر را پرورش داد، عقیم و نازا شده است. تمدن یونانی امروز دیگر آنجا نیست، اما در نقاط و کشورهایی دیگر، زندگی میکند [و به زیست خود ادامه میدهد]…
درواقع، اینطور میتوان استنباط کرد که هیچ تمدنی از نقطه صفر آعاز نمیشود؛ بلکه هر تمدن، ادامه تمدنهای قبل از خودش است و بر بستر آنها رشد و توسعه پیدا کرده است.
با این اوصاف، چطور میتوانیم به تمدنی که هزاران سال پیش در این سرزمین وجود داشته افتخار کنیم؟ ظاهرا آن تمدن متعلق به ما نیست، بلکه متعلق به همه انسانهای هم عصر خودش است، و همچنین همه انسانهایی که متعاقبا توانستند آن تمدن را ادامه بدهند و برای خودشان زندگی بهتری بسازند.
به نظر من، افتخار کردن به دانش و تمدن آبا و اجداد گذشته، نشان دهنده عزت نفس پایین یک جامعهست. مثل فردی که به پولدار بودن پدرش، یا مثلا دکتر بودن مادرش افتخار میکند؛ یعنی افتخار به چیزی که مال خودش نیست، و در بوجود آمدنش نقشی نداشته…..
کتابکده مهر در کنار فروش انواع لوازم تحریر و نوشت افزار اقدام به عرضه بهترین کتابهای چاپ جدید نموده است تا شاید گامی کوچک در جهت رشد فرهنگ مطالعه در جامعه بردارد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.