کتاب بار هستی
یکی از کتابهای فلسفی و عاشقانهي بسیار عالی قرن بیستمی، رمان بار هستی (يا سبكي تحمل ناپذیر هستي)، اثر میلان کوندرا است. اگر جزو کسانی هستید که تمایل ندارید انتهای داستان را بدانید، این متن را نخوانید. در ادامه سعی خواهم کرد که یک خلاصهی دست و پا شکسته، از این شاهکار کوندرا (رمان بار هستی) را بنویسم. شاید مشوقی باشد برای خوانندگان احتمالی آینده، یا دوستانی که به خواندن خلاصهی کتابها بسنده میکنند.
خلاصهی داستان:
توما، جراحی است که در زندگیش، زنان، نقش بسیار مهمی دارند. او عاشق تجربه کردنِ جنس مخالفش است. اصلاً تمایلات و تفکرات سیاسی ندارد. سرش به کار خودش است. روزی، در بیمارستان محل کارش، چون رئیس بخش دچار یک مشکل جسمی شده بود، میپذیرد که بجای ایشان به شهر دیگری برود به جهت ویزیت چند بیمار. خیلی اتفاقی در یک کافه، با ترزا، دختری که زندگیش بسیار پستی و بلندی داشته و مادرش، از کودکی او را از عشق روحانی برحذر داشته بود، آشنا میشود.
مادر ترزا شخصیت عجیبی دارد. با اینکه ناپدری ترزا، به نوعی چشم به ترزا دارد، مادرش به ترزا میگوید «وقتی که به حمام میروی، حق نداری که درب را قفل کنی». مادر به او میگوید که نباید تن را خیلی عزیز بدانیم و عرضه کردن آن به دیگران چیز مهمی نیست. مادر او براحتی در منزل بدون اینکه پردهها کاملاً کشیده باشد، لخت میگردد و از اینکه دیگران او را ببینند، لذت میبرد. این شد که ترزا، در رویاهایش تنها بدنبال مردی میگردد که به او یک عشق آسمانی عطا کند، فارغ از تن، روحانی و اسطورهایی…..
کتابکده مهر در کنار فروش انواع لوازم تحریر و نوشت افزار اقدام به عرضه بهترین کتابهای چاپ جدید نموده است تا شاید گامی کوچک در جهت رشد فرهنگ مطالعه در جامعه بردارد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.