رمانهای زویا پیرزاد هر ساله چند بار تجدید چاپ میشوند و رمان دوم وی، “عادت میکنیم” هم به تازگی از سوی نشرمرکز تجدید چاپ شده است. نوشته زیر نگاهی دارد به این رمان.
رمان “عادت می کنیم” پرداخت ماهرانهای از شخصیت هایی است که هر روزه نمونههایش را در نزدیکیمان میبینیم. توصیف جزئیات و دقیق شدن در رفتار و موقعیتها وحتی مکانها عاملی است که بیش از هر چیز در این داستان به چشم میخورد وشاید همین توصیفات دقیق از جزئیات حوادث و پدیده هاست که خواننده را در گیر خود میکند و صورتی ملموس به داستان میبخشد ، به طوری که خواننده احساس میکند از نزدیک شاهد حوادث یک زندگی عادی است.
نکته شاخصی که در این رمان “زویا پیرزاد” وجود دارد این است که ما در “عادت میکنیم ” با دنیایی روبرو هستیم که شاید تا قبل از این به ندرت به آن پرداخته شده است. جهانی که تا پیش از این ، این مردان بوده اند که از محوریت داستانها و روایتها برخوردار بودهاند و باز هم مردان بوده اند که در غالب وجوه زندگی اجتماعی تعیین کنندهی اصلی بودهاند و زنان در حاشیه ی این متن به ایفای نقش ها و وظایف کلیشهای می پرداختند و گهگاه حضورشان فضای داستانها را تلطیف میکرد.
اما جهانی که زویا پیرزاد در این داستان معرفی می کند جهانی متفاوت است. دیگر زنان در قالب مادرانی از خود گذشته و فداکار که تمام وجودش را وقف اعضای خانوادهشان میکنند و یا غالب ساعت هایشان را در چهاردیواری خانه و آشپزخانه سپری میکردند ، تصویر نمیشوند. مادران این داستان از پوسته نقشهای سنتی و کلیشه ای جنسیتی بیرون می آیند ویا حداقل در تلاش خارج شدن از این امر هستند. حتی بیشتر فضایی که شخصیت ها در آن حضور دارند خارج از محدوده ” خانه ” است و بیشتر در فضای کاری و رستوران های شهر، داستان شکل می گیرد.
در این داستان با سه شخصیت سه زن در نسل های گوناگون روبرو هستیم: مادر بزرگ، مادر و دختر. و البته بیش از بقیه با شخصیت آرزو سرو کار داریم که نقش زنی را دارد که با دو نسل متفاوت در ارتباط است.(مادرش و دخترش) ” ماه منیر ” (مادر بزرگ) در یک دنیای اشرافی ساختگی سیر می کند و رفتارها و خواسته هایش در بسیاری از موارد در تضاد با آرزو است. ماه منیر نماینده ی زنی از نسل گذشته است اما جالب اینجاست که با این حال، با تصویری نه چندان سنتی از ماه منیر مواجه می شویم.
” آیه” دختر آرزو نماینده نسل جوان در داستان است که ارتباطش را با دنیای واقعی کمرنگ کرده است و در پشت نقاب یک هویت مجازی از خصوصی ترین وقایع زندگیش برای غریبه ها می نویسد. نیازهای او فراتر از آن است که شکل کنونی نهادی به نام “خانواده” تامین کننده آن باش. آن هم خانواده ای که آرزو با جنگ و دندان پایدارش نگاه داشته است. البته از نظر من در پرداخت شخصیت ” آیه” کمی سهل انگاری شده است به گونه ای که می توان گفت تنها به سطحی ترین وجه شخصیت یک جوان این نسل پرداخته شده است که البته این وضعیت در میانه ی داستان و با کشف ” وب نوشته های ” آیه تا حدی تعدیل می گردد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.