ذهن خالی

پولک شاکری تنها شاهد پرونده قتلی بوده که اتهام قتل رو به نامزدش ارشیا دادن ! پولک متاثر از صحنه شوم و وحشتناک قتل و تصادف بعدش حافظه ش رو از دست میده ! یعنی تنها کسی که میتونه انگشت اتهام قتل رو از روی ارشیا برداره…

داستان از جایی شروع میشه که شخصیت اصلی قصه ، پولک ، با حس درد سعی در باز کردن چشماش داره …. چشماش سنگینه و نمیتونه بازشون کنه … تشویش دکتر و پرستارا … و اتفاقات بعدش … از جمله ورود پونه خواهر پولک ، فرزام عظیمی نیا شخصیت دوم قصه ، پدر مهربون پولک ، و فرانک خواهر فرزام…!
و اینکه پولک هیچ یک رو به خاطر نمیاره و اون حافظه ش رو از دست داده…!

مجموعه رمان های هما پور اصفهانی در وب سایت کتابکده مهر
قرار نبود
سجاده و صلیب
ذهن خالی
سیگار شکلاتی
توسکا
استایل