در توصیف این کتاب همین بس که شاعر این کتاب شعر زیر را سروده است
دنياي اين روزاي من
هم قد تن پوشم شوده
اينقدر دورم از توکه
دنيا فراموشم شده
دنياي اين روزاي من
درگير تنهايي شده
تنها مدارا ميکنيم
دنيا عجب جايي شده
هرشب تو روياي خودم .. آغوشتو تن ميکنم
آينده اين خونرو باشمع روشن ميکنم
هر شب تو رويا خودم
در حسرت فرداي تو
تقويمم و پر ميکنم
هر روز اين تنهايي و فردا رو تصور ميکنم
هم سنگ اين روزاي من حتي شبم تاريک نيست
اينجا به جز دوريه تو .. چيزي به من نزديک نيست
هر شب تو رويا خودم
دنياي اين روزاي من
هم قد تن پوشم شوده
اينقدر دورم از تو که دنيا فراموشم شده
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.